تودِلیتودِلی، تا این لحظه: 9 سال و 6 ماه و 25 روز سن داره

...حاصل عشق مامان و بابا...

...خداوند با حضور تو، نام مادر را بر من نهاد...

1393/4/16 8:06
نویسنده : ...مامی مریم...
1,315 بازدید
اشتراک گذاری

میلیون ها سال است که زن ها حامله می شوند و شکم هایشان می شود خانۀ موجودی دیگر.
میلیون ها سال است که آدم های دیگر شاهد بارداری و زاییدن زنان هستند، اما هنوز هیچکس به آن عادت نکرده است؛

نه زن های حامله و نه رهگذرها، مردم دوست دارند به زن های باردار لبخند بزنند و مراقبشان باشند.
انگار شکم های بزرگ و موجودات درونشان هیچ وقت عادی و تکراری نمی شوند.

جداً چقدر عجیب است نفس کشیدن کسی زیر پوست تو، چقدر عجیب است تماشای تکان خوردنش و چقدر عجیب است دلبسته شدن به موجودی که ساکن دنیایی دیگر است...
یک چیزهایی هیچ وقت عادی نمی شود، بچه دار شدن مثل یک جادوست، مثل افسانه ای شیرین و عجیب و غریب که سخت می شود باورش کرد. آخر چطور می شود یک دفعه مادر شد؟!؟

همین که اولین بار نقطه ای تپنده را نشانت می دهند و می گویند این بچه شماست، همه چیز تغییر می کند. دستت را می گذاری روی شکم و حس می کنی از همین حالا باید قوی تر باشی، باید محافظت کنی از این نقطۀ تپندۀ کوچک، باید حامی اش باشی، همراهش باشی، هر روز بزرگتر که می شود، احساساتت بیشتر موج بر می دارد، شروع به تکان خوردن که می کند فکر می کنی دیگر خودت نیستی، دیگر پاهایت روی زمین نیست، لذتی وجودت را می گیرد که با کمتر چیزی قابل قیاس است...

 

 

باتشکر از همۀ عزیزانی که این روزهای شیرین را، برایم شیرین تر میکنند.

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (5)

مامان ساناز
16 تیر 93 17:52
خيلى زيبا بود اجازه هست بذارم تو وبم؟
...مامی مریم...
پاسخ
بله حتماً، مطالب زیبا رو همه باید بخونن منم با اجازتون شما رو به لیست پیوندهام اضافه میکنم
رویا
17 تیر 93 22:29
خیلی قشنگ نوشتی عزیزم خوشیت پایدار
...مامی مریم...
پاسخ
مرسی عزیزم در کنار دوستان خوبی مثل شما
saharr
18 تیر 93 15:11
چه جالب و قشنگ بود دست به قلمت خیلی خوبه هاااا فکر کنم اگر کار الانتو نداشتی نویسنده میشدی
...مامی مریم...
پاسخ
مرسی سحرجونم استعدادم رو تو نطفه خوشکوندن
تينا
21 تیر 93 13:47
بسيا بسيا بسيار زيبا
parvin*
22 تیر 93 12:47
کپی برداری از مطالب سایت پیگرد قانونی دارد
...مامی مریم...
پاسخ
پروین جونم از چی کپی کردم