تودِلیتودِلی، تا این لحظه: 9 سال و 6 ماه و 29 روز سن داره

...حاصل عشق مامان و بابا...

...وقتی اومدی تو دلم...

1393/1/1 6:54
نویسنده : ...مامی مریم...
1,450 بازدید
اشتراک گذاری

سلام فرزند نازنینم

   میخوام از اوّلین روزی بگم که حس کردم شما تو وجودمیلبخند

   چند روزی بود که یه چیزی رو توی دِلم حس میکردم، انگار یه نفر از تو بند نافم رو میکشید، شکمم سفت شده بود و مطمئن بودم شما تو دلمی، به خاطر همین تصمیم گرفتم 10/اسفند روز تولد پدرت بی بی تست بزارم و بی بی تست مثبت رو به عنوان هدیه تولد به پدرت کادو بدم، بی بی تست گذاشتم و منفی شد... خیلی غمگین شدم، خیلی ناراحت، گفتم: تمام حسام اشتباه بوده، گفتم: خدا منو قابل ندونسته که فرزندی به من عطا کنهناراحت

   چند روز بعد یعنی 12/اسفند/1392 دیگه دلم طاقت نداشت که بی بی تست بزارم و منفی بشه به خاطر همین به پزشک شرکت گفتم: برام آزمایش بارداری بنویسه، وقتی آزمایش رو نوشت سریع رفتم آزمایشگاه جهان کودک، آزمایش دادمنیشخند

   گفتن: جواب ساعت 19 آماده میشم، من اون موقع دانشگاه بودم ازشون خواهش کردم جواب رو تلفنی بهم بگن، با این که اینکار رو انجام نمیدادن ولی قبول کردن، ساعت 18.30 که دانشگاه تعطیل شد، زنگ زدم آزمایشگاه، یه آقایی خیلی مهربون و با حوصله بهم جواب داد، گفت: میزان BTA مشکوکه، 81.30 نشون بارداریه ولی برای یه خانوم باردار میزان کمیه، گفت: دوباره باید آزمایش بدین...

   انگار تو یه دوراهی بودم، خیلی گیج و کلافه، نمیدونستم شما تو دلم هستی یا نیستی، چهارشنبه 14/اسفند/1392 بی بی تست گذاشتم و مثبت شد:بغلبغل آره، شما تو دلم بودی بغل

   خیلی خوشحال شدم اصلا نمیتونم بهت بگم چه حسی داشتم، ولی نخواستم به پدرت بگم: خواستم مطمئن بشم، پنج شنبه و جمعه خونه تکونی سال نو داشتیم، جمعه ترسیده بودم، گفتم: نکنه خونه تکونی کردم فرزندم آسیب دیده باشه، دوباره جمعه 16/اسفند/1392 بی بی تست گذاشتم نیشخنددوباره مثبت شد و من خوشحال و خندان از حضور شما  نیشخند

   شنبه مجدداً آزمایش دادم، آزمایش ساعت 19 آماده میشد و قرار شد من تلفنی جواب بگیرم نیشخند ساعت 19 تماس گرفتم و یه خانوم بهم گفت: عزیزم جوابت مثبتهنیشخند از خوشحالی نیشم بسته نمیشد، میزان BTA خیلی بالا رفته بود 679.4 بله من باردار بودم، من مادر شده بودم، من یه موجود نازنین توی دلم داشتم.

   پروردگار خوب مهربانم هزاران هزار بار شکرت...چشم

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (11)

تينا
24 اسفند 92 15:27
عزييييييييييييييييييييييزم قربون اون حس مادرانت برم من انشاله سالم و سرحال بگيريش تو بغلت
...مامی مریم...
پاسخ
مرسی خاله تینای عزیز انشالله خیلی زود زود نی نی خودت عزیزم
مامان ساناز
25 اسفند 92 9:11
عزیزم ایشا... قدمش برات مبارک باشه دقیقا میدونم چه حسی داشتی اون لحظه
mali6410
25 اسفند 92 9:18
انشالله نی نی سالم وصالحی بشه برات عزیزم وهمیشه شاد شاد با هم زندگی کنین
مامان مریم
25 اسفند 92 9:48
مرسی ساناز عزیزم همچنین قدم های مبارک نی نی شما انشالله با هم نی نی های سالم و صالحی رو به دنیا میاریم
مامان مریم
25 اسفند 92 9:49
مرسی ملیحه عزیزم انشالله شما هم وقتی از زیارت کربلا برگشتی خیلی زود طعم مادر شدن رو بچشی دوستم
saharr
25 اسفند 92 10:47
خیلی وبت قشنگ شده عزیزم عالیه مبارکت باشه منم که عاشق عکس وب شمام پر عکس سامی جون عکس ایندتونم که اینجاست اینا خوب باشی بارداری خوبی داشته باشی
مامان مریم
25 اسفند 92 13:09
قربونت برم سحر عزیزم انشالله خیلی زود زود، اینو من و نی نی با هم از خدای مهربون میخوایمانشالله خیلی زود زود وبلاگ نی نی تو و یگانه همسرت عزیزم باید قول بدی وب شما هم پر از عکسای خوشگل باشه دوست دارم این حس ها رو با هم تجربه کنیم سحر عزیزم
محبوبه
25 اسفند 92 18:11
الهی همیشه همین طور شاد و خوشحال باشی آجی
مامان مریم
25 اسفند 92 19:01
کنار دوستانی مثل شما محبوبه جان
*heliya joon*
18 فروردین 93 13:59
چقده بت قشنگه مبارک باشه عزیزمممممم خدارو شکر اسمت رو هم فهمیدیم از اول تا آخر مطالبت رو کامل خوندم راستی چقدر پول بی بی چک دادی؟؟؟
مامان مریم
19 فروردین 93 7:19
خوش اومدی هلیا جون من خیلی قبلنا گفته بودم اسمم مریمه مرسی که بهمون سر زدی عزیزم کلا من فکر کنم 5 یا 6 تا بی بی چک خریدم دونه ای چهار تومنولی این دوتای آخری خیلی ارزشش رو داشت