...وقتی بابایی فهمید شما به جمع دو نفرمون اضافه شدی...
سلام بر یگانه فرزندم و خاله های مهربونش که بهمون سر میزنن... عزیزم من همیشه به پدرت میگم: یگانه همسر، شما هم دیگه یگانه فرزند ما هستی بهت گفتم: نمیخواستم تا زمانی که مطمئن شدم خبر حضورت رو به پدرت بدم، به خاطر همین سه شنبه 20/اسفند/1392 ساعت 10 صبح پیش خانوم دکتر ربابه طاهری پناه توی بیمارستان لاله نوبت گرفتم، ایشون گفتن شما صحیح و سالمی 5 هفته و 5 روزته عکس قشنگت رو بهم دادن، مامان جونم خیلی کوچیکی هنوز، قد یه عدس اینم عکست: ایشون گفتن: به امید خدا 16/آبان/1393 قدم های قشنگت رو به این دنیای بزرگ میزاری، عزیزم مامان قول میده تا اون موقع مواظبت باشه که صحیح و سالم ...
نویسنده :
...مامی مریم...
7:05