...دکتر جدید...
دختر قشنگم، مامان سه ماه قبل از اینکه شما بیای توی دلش با خانوم دکتر ربابه طاهری پناه آشنا شد و برای چکاپ پیش ایشون میرفت، بعد از اینکه خدا شما رو به ما هدیه داد من باز هم زیر نظر ایشون بودم و خیلی دوست داشتم که ایشون شما رو به دنیا بیاره، ولی با مشورت ایشون دکترم رو تغییر دادم.
بعد از پرس و جو توی همون بیمارستان لاله با خانوم دکتر فریبا یوسف نژاد آشنا شدم یه وقت ازشون گرفتم و رفتم پیششون، شما رو معاینه کردن و گفتن همه چیز خدا رو شکر خوبه، فعلاً سه هفته یه بار برم پیششون، دکتر خوب و مهربونی هستن و اتاقشون دقیقاً اتاق بغلی خانم دکتر طاهری پناهه ازشون خواستم یه عکس خوشتیپ از شما بهم بدن، گفتن: چون شما ماشالله، هزار ماشالله خیلی بزرگ شدی توی یه عکس جا نمیشی به خاطر همین یه عکسی که از دو قسمت تشکیل شده از شما گرفتن، قسمت اوّل سر شما و قسمت دوّم پاهای شماست این آخرین عکسیه که از شما دارم عزیزم
توی این عکس گفته شده شما تقریبا بین هفتۀ 28 و 29 هستی، در صورتی که من فکر میکردم شما هفتۀ 27 باشی، البته این تفاوت ها کاملاً طبیعیه
آزمایش تست قند رو هم به خانوم دکتر نشون دادم که یه وقت خدایی نکرده دچار دیابت بارداری نشیم، ایشون گفتن: همه چیز خوبه و جای نگرانی نیست
خدا رو هزاران هزار بار برای این روزها شکر میکنم و از شما میخوام برای همۀ اونایی که منتظر نی نی هستن دعا کنی و از خدا بخوای نی نی هاشونو زود زود بزار توی دلاشون
دختر قشنگم تقریباً ده هفتۀ دیگه به دیدن روی ماهت مونده، من و بابایی منتظرتیم عزیزم