...یه عالمه حرف نگفته...
سلام به دختر قشنگم
مامان جون این روزا خیلی زود خسته میشم، هم وزنم رفته بالا، هم هوا گرمه، هم خوابم زیاد شده و ... به خاطر همین نمیتونم اونطور که باید و شاید وبلاگت رو آپ کنم، ببخشید نازگلم دو هفته خیلی شلوغ رو پشت سر گذاشتم که همه رو یه جا توی این پست برات تعریف میکنم
پنج شنبه 1393.04.26 ساعت 10:00 با خانوم دکتر طاهری پناه نوبت داشتم، رفتم پیش ایشون و خوشبختانه زود نوبتمون شد، خانوم دکتر گفت: شما 560 گرم وزن داری، صحیح و سالمی، میزان آب آمنیونت خوبه و با بند ناف هم هیچ مشکلی نداری خدا رو شکر دختر گلم ولی نمیدونم چرا عکست رو به من ندادن و من هم متأسفانه فراموش کردم ازشون بخوام که عکس شما رو بدن، میگن: فراموشی توی بارداری طبیعیه، آخه تازگیا منم خیلی چیزا رو فراموش میکنم خانوم دکتر لُپم رو کشید و گفت: چه مامان خوشتیپی هم هستی، همه چیز و ست کردی ازشون تشکر کردم و بهشون گفتم: خانوم دکتر میخواستم راجع به هزینه های زایمان باهاتون صحبت کنم، ایشون گفتن: هزینۀ بیمارستان هر چقدر که باشه ایشون 3 میلیون تومن دستمزد جداگونه میگیرن گفتم: نمیشه نگیرین گفت: نه، برای من نمیصرفه ولی چون تو رو خیلی دوست دارم بهت یک میلیون تخفیف میدم یعنی دو میلیون میدونی مامان جون من دوست ندارم از این پولا بدم، من ترجیح میدم این دو میلیون رو با هم بریم مسافرت بهشون گفتم: چون دکتر من از اول شما بودین و این بیست و سه هفته رو با هم گذروندیم خیلی دوست دارم شما زایمانم رو انجام بدین ولی من نمیتونم این دو میلیون رو پرداخت کنم و مجبورم دکترم رو عوض کنم، ایشون هم گفتن: هیچ ایرادی نداره هر جایی که دکتر پیدا کردی من پرونده ات رو منتقل میکنم گفتم: شما کسی رو نمیشناسین؟ گفتن: نه
رفتم داخل بیمارستان و پرسیدم هزینۀ سزارین و طبیعی توی بیمارستان لاله چقدر هست؟ گفتن: زایمان طبعیی 2200 و هزینه سزارین 3200، گفتم: من کارت بیمۀ دانا طلائی دارم، کارتم رو نشون دادم و گفتن: با کارتی که من دارم هزینه سزارین با اتاق خصوصی و یک نفر همراه تقریباً رایگان میشه و شاید حدود 200 هزار تومن فرانشیز بگیرین پرسیدم: دکتری توی بیمارستان لاله هست که بدون گرفتن دستمزد جداگونه زایمان انجام بده؟ گفتن: ما نمیتونیم اطلاعات بدیم برین لیست دکترارو بگیرین زنگ بزنین مطبشون از خودشون بپرسین، رفتم لیست دکترا رو گرفتم، بیشتر از 50 تا دکتر بود من چطور میتونستم به همشون زنگ بزنم به بخش مامایی سر زدم و متأسفانه اونا هم بهم نگفتن، تا اینکه یکی از خانوم های بخش گفت: دکتر فریبا یوسف نژاد دستمزد جداگونه نمیگیرن وای مامان جون نمیدونی چقدر خوشحال شدم، چون خانوم دکتر رو میشناسم، اتاقشون دقیقاً اتاق بغلی خانوم دکتر طاهری پناه هست و قبلاً هم ایشون رو دیدم، خیلی خوشحال شدم که توی بیمارستانی که دوست دارم زایمان کنم دکتر مورد نظرم رو پیدا کردم و دیگه نیازی نیست توی بیمارستان های دیگه دنبال دکتر بگردم برای شنبه 1393.05.11ساعت 10:00 از ایشون نوبت گرفتم، که برای اوّلین بار برم پیششون معاینه بشم و راجع به هزینۀ زایمان هم باهاشون صحبت کنم
پنج شنبه اوّلین جلسۀ دانشگاه هم بود ولی به خاطر نوبت دکتر نتونستم برم و دوستام تماس گرفتن که حتماً هفتۀ دیگه برم چون استادا گفتن که باید برم
قبل از اینکه عکس خریدهای جدیدت رو بزارم، میخوام عکس خریدای قدیمیت رو بزارم زمانی که مجرد بودم مامان جی اینا رو خریدن
وقتی بال ایشونو فشار بدین صدای اردک میده
رنگ این بلوز رو خیلی دوست دارم
این مناسب 4 سالگی شما میشه
این پوشک آموزشی رو وقتی داشتن برای ترنم خرید میکردن مامان جی برای شما خریده اگه اشتباه نکنم حدوداً پارسال 16000 تومن
این رو هم به صورت اینترنتی براتون خریدیم، که مناسب 6 ماهگی هست و انشالله عید تنتون میکنم، من و بابا که عاشقش شدیم تل 5000 تومان و ژاکت 27000 تومان، البته زمان حراج گرفتیم و با هزینۀ پست شدن 39000 تومن
چهارشنبه 1393/05/01 تخت قشنگت رو اوردنتختت خیلی قشنگه مامان جون، ترکیب رنگیش رو خیلی دوست دارم، خیلی هم تمیز کار شده، از گالری آرمان توی خیابون دلاوران خریدیم ولی متأسفانه کشوها رو سمتی گذاشتن که وقتی تختتون رو میزاریم کشوها میافته سمت دیوار و غیرقابل استفاده میشهکلاً خرید کردن خیلی حوصله میخواد چون آدما سهل انگار شدن، بهشون گفتم: چرا این کار رو کردین، گفتن: ای وای بچه ها فراموش کرده بودن گفتم: ما یک میلیون پول دادیم که بچه ها فراموش کنن خلاصه با کلی داستان اومدن درستش کردن و کشوها رو جا به جا کردن که حالا تختتون درست شده تخت مدل فلوریا گالری آرمان هست، من این مدل رو خیلی دوست دارم ولی میتونم به جرأت بگم بهترینش رو برات تهیه کردیم، چون این مدل رو توی خیلی از مغازه ها و حتی فروشگاه های معروف دیدم ولی هیچ کدومشون این کیفیت رو نداشتن، البته از بقیه جاها هم یک مقدار گرونتر بود ولی چون دو منظوره هست و برای مدت طولانی استفاده میشه من احساس میکنم ارزشش رو داشت که روش وقت بزاریم، بگردیم و بهترینش رو بخریم، انشالله خوابای خوب خوب ببینی مامانم
امیدوارم دوسش داشته باشی مامان جون، این تخت با تشکش شد یک میلیون و صد و پنجاه هزار تومن
هنوز اتاقت خیلی کار داره مامان جون، این اوّلین وسیلۀ بزرگی هست که برات گرفتیم دو مزیتی که این مدل نردۀ تخت داره اینه که اوّل تشک پایینتر از نرده قرار میگیره و وقتی شما قدت بلند میشه نرده ها کوتاه نیستن که خدایی نکرده شما از روی نرده ها بیافتین و اندازه اشون کاملاً بلنده، دوّم هم اینکه حالت پله های داره، یعنی وقتی نرده رو پایین بکشیم حالت پله میشه و شما خودت میتونی بری داخل تخت و نیازی نداری که کسی بلندت کنه و داخل تخت بزاره
پنج شنبه بابا جون پیشمون نبود، من هم مجبور بودم برم دانشگاه، بعد از دانشگاه رفتم دنبال مامان جی و با هم رفتیم سمت خیابون جمهوری که بورس لباس بچگونه هست، برات چیزای قشنگی خریدم ولی گفتم که برای خرید خیلی باید حوصله داشت، چون بازار شلوغه مغازه دارها معمولاً جنس ها رو باز نمیکنن، مامان جی به فروشنده گفتن اگر مشکلی داشت بیاریم عوض میکنین، اونا هم قبول کردن، یه تشک بازی خیلی خوشگل برات خریدیم ولی عروسکهای موزیکالش کار نمیکنن، مجبوریم ببریم عوضش کنیم وقتی عوضش کردیم عکسش رو برات میزارم دخترم یه بلوز هم برات خریدیم که گفتم برای 6 ماهگی میخوام که بتونم برای عید تنت کنم وقتی اوردم خونه دیدم مناسب دو سالگی هست اونم وقتی عوضش کنم عکسش رو برات میزارم دفعۀ قبل که از جمهوری ست لباستون رو خریده بودم، دستکش و پیش بندش موجود نبود، دستکش و پیش بندش رو برات خریدیم گل دخترم
دستکش 4000 و پیش بند 8000 تومان
اینم 4 تا پارچۀ دورپیچ که وقتی شما رو میشورم بپیچم داخل این و خشکتون کنم 40000 تومان
دیگه هم من خسته شده بودم هم مامان جی روزه بودن و خسته، به خاطر همین برگشتیم سمت خونه و من انقدر خسته شده بودم که اصلاً تا صبح متوجه گذر زمان نشدم و وقتی بیدار شدم که بابا جون زنگ زدن و گفتن رسیدن تهران و دارن میان خونه مامان جی خیلی دلم برای بابایی تنگ شده بود با اینکه فقط یکروز پیشمون نبود انگار خیلی وقت بود که ندیده بودمش از خدا میخوام همیشه محافظ پدرت باشه و سایه اش رو بالای سر من و شما نگه داره
جمعه عصر مثل همۀ جمعه ها دلگیر بود، به بابایی گفتم: بریم خلاف چون خوردن فست فود توی دوران بارداری خوب نیست من هم این مدت سعی کردم فست فود نخورم ولی دیگه دلم میخواست بابایی هم گفت: هم بریم پیاده روی هم خلاف به خاطر همین رفتیم پاساژ طوبی خیابون جنت آباد، اونجا هم برای شما چند تا تیکه لباس خوشگل خریدیم و بعد هم رفتیم به سمت رستوران مورد علاقۀ من
اوّل سلیقۀ بابایی اینا سایز 0 هستن و با هم شدن 43 هزار تومن البته چون فقط همین یک دست ازش مونده بود این قیمت دادن وگرنه قیمتش میشد 67000 تومن
این مدل هم مناسب یک تا سه ماهگی شماست و البته سلیقۀ بابایی مهربون، همه با هم 67000 تومان
و البته این سلیقۀ مامی مریم سایز 0 و قیمت همه با هم 67000 تومن
دختر قشنگم امیدوارم از همه وسایلت به سلامتی و دل خوش استفاده کنی، امروز شما وارد بیست و پنجمین هفته شدی و فردا آخرین روز ماه شش رو با هم پشت سر میزارم و وارد هفتمین ماه مهمونی شما توی دلم میشیم من مواظبتم ولی یکی یکدونۀ من تو هم مواظب خودت باش هر چقدر که بیست هفتۀ اوّل خوب و سریع گذشت، این پنج هفته خیلی دیر و همراه با خستگی مفرط گذشت، امیدوارم بقیه اش اینجوری نباشه و مثل همون بیست هفتۀ اوّل روزای خوبی رو با هم پشت سر بزاریم تا به چهل هفتگی و تولد شما برسیم